خیش دستهایم را محکم روی خیش فشار میدهم و آن را در زمین فرو میبرم. سالهاست همین کار را میکنم چطور خسته نباشم؟ (۲) پروانهها پرواز می کنند، جیرجیرکها آواز میخوانند پوستم سیاه میشود و خورشید میدرخشد، میدرخشد، میدرخشد. عرق تن مرا شیار میدهد من زمین را شیار میدهم بیوقفه. (۲) امید را بی چون و چرا تأیید میکنم وقتی که به ستارهای دیگر فکر میکنم. به من میگوید هرگز دیر نخواهد بود کبوتر پرواز خواهد کرد. (۲) پروانهها پرواز می کنند، جیرجیرکها آواز میخوانند پوستم سیاه میشود و خورشید میدرخشد، میدرخشد، میدرخشد. و عصر که از مزرعه برمیگردم در آسمان ستارهای ظاهر میشود که به من میگوید هرگز دیر نخواهد شد کبوتر پرواز خواهد کرد، پرواز خواهد کرد، پرواز خواهد کرد. همچون یوغ محکم مشتهایی امیدوار دارم چرا که همه چیز تغییر خواهد کرد. | El Arado Aprieto firme mi mano, y hundo el arado en la tierra. Hace años que llevo en ella, cómo no estar agotado. (2) Vuelan mariposas, cantan grillos la piel se me pone negra, y el sol brilla, brilla, brilla. El sudor me hace surcos, yo hago surcos a la tierra, sin parar. (2) Afirmo bien la esperanza, cuando pienso en la otra estrella. Nunca es tarde me dice ella, la paloma volará. (2) Vuelan mariposas, cantan grillos la piel se me pone negra, y el sol brilla, brilla, brilla. Y en la tarde cuando vuelvo, en el cielo apareciendo una estrella. Nunca es tarde me dice ella, la paloma volará, volará, volará. Como yugo apretado, tengo el puño esperanzado, porque todo cambiará. |