تو به من گوشهایی دادی که قادرم با آنها صداهای روز و شب را بشنوم ،
صدای زنجرهها ، قناریها ، کارخانهها و سگهایی که پارس میکنند
و صدای ریزش باران و صدای کسانی که دوستشان دارم .
زندگی ازت ممنونم ، برای همه چیزهایی که به من بخشیدی
تو به من صداها و الفبا را ارزانی داشتی ،
و من با آن حروف قادرم که « مادر» ، « رفیق » ، « برادر » را بیان کنم .
زندگی ازت ممنونم ، برای همه چیزهایی که به من بخشیدی
تو به پاهای فرتوت من ، قدرتی بخشیدی که گام بردارد
و به دیدار مکانها ، شهرها ، غارها ، سواحل ، صحراها ، کوهها ، درهها
و خیابان ، خانه و حیاط انسانهایی که دوست دارم، بشتابد
سرود ه ی مرگ قو که در آهنگ ها گاهی می آید ...از حمید سبزه واری...برچسب : نویسنده : tangavan بازدید : 339